roserose، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

رزگل بانو

فصل پاییز

عزیزم قشنگم امیدم ...زندگی خیلی قشنگه.باتودنیابرای ما زیباتروروشنتره من وبابایی خیلی خوشحالیم .شیرین زبونیات من وبابارو به وجد آورده..اصلادنیارنگاش شادترشده .خیلی عزیزی شیرین زبون بابا -ماما-عمو,آب,اذا=غذا,دادا=دایی,ام=شیر,دد-ددر,جی جی=به تمام موجودات زنده میگی جی جی هواداره سرد میشه .هر چندوقت یکبار  دیدن مامانا میایم.دخترم ,دیگه مامان,بابا ,دایی,عمو,عمه ..رو میشناسی عموصادقوخیلی دوست داری .وقتی مامان طاهره رامیبینی,بغلش میپری. دیگه جدا شدن ,دور شدن می فهمی.بهانه میگیری.به خاطر اینکه شهرمون نسبت به مامان طاهره ومامان فرنگیس دوره. وقتی میریم تهران تاچند ساعت غریبی میکنی .اما وقتی میخواهیم برگردیم دوباره دوست داری بمونی. الان دیگه چهار ...
20 ارديبهشت 1393

فصل پاییزودریا

خوشگلم ....پاییز فصل قشنگیه امسال دوباره خونمون جابجا شد . طبقه پایین مامان طاهره زندگی میکنیم . شما به مامانی خیلی وابسته شدی. فصل زمستونم ازرا ه میرسه. بادختر خاله سارا خیلی جورشدی .صداش میزنی :فاطی =فاطمه .بعد ازخونه کشی من وشما وبابامسافرت رفتیم .اولین بارت بود سه نفری رفتیم شمال .خیلی خوش گذشت .عزیزم وقتی دریا رودیدی به طرفش دویدی .همش دادمیزدی دریا دریا آب آب. ...
16 ارديبهشت 1393

خونه کشی 1390/11/26

عزیزم همانطور که گفتم بابا کارش کرمانشاه بود .دیگه تصمیم گرفتیم خونمونو بیاریم تهران .روزی که خونه کشی داشتیم , شما خیلی شیطونی میکردی مامان طاهره هم  کمک اومده بود. اما من شمارو نگه میداشتم مامانی بسته بندی میکرد خلاصه ...خونمون دیگه کلا به تهران اومد.دیگه نزدیک مامان فرنگیس بودیم .اقاجونوخیلی دوست داری .چندوقت بعداز خونه کشی خونه اقاجون اینا بودیم که خوابت نمیبرد تااینکه اقاجون بغلت کرد اروم گرفتی خوابیدی . کم کم اقا جونو صدا میزنی . عسلم ....خودت سرپا می ایستی  دستاتو به مبل می گیری . تازه نای نای میکنی دستمال تودستت میگیری کردی میرقصی. ...
16 ارديبهشت 1393

دریای پاییزی

امسال پاییز دومین بارت بودکه شمال میرفتی .خیلی دریارو دوست داری .به دریا خیره میشی .فکرکنم به ابهتش فکرمیکنی.پاییز 92 ...
30 آذر 1392

بهاره آی بهاره عید شده دوباره سال1392

عزیزم ..نازنینم ...دومین سال تحویل ..اماچه سفره ای ..دخترم همش به هم میریزه ..امسالم سال تحویل تنها بودیم دایی علی پیشمون بود .فردای سال تحویل با مامان فرنگیس وآقاجون عموهات به سنندج ومریوان وسنقررفتیم سال تحویل 1392 سنندج پارک آبیدر سیزده به در   ...
15 ارديبهشت 1392

بف بف

عزیزم ...توحیاط مامان طاهره بازی میکنی .برف بازی خیلی دوست داری .اما سرما خوردی منم زیاد نمیبرمت بیرون تا زودترخوب بشی.همش میگی بف:برف ...
15 اسفند 1391

رز گل توباغ ودشته....رزگل شده فرشته

عزیزم..نازگلم ...این روزا کارمن یک کمی کمتر شده .باباوحید مارو برده سنقر .خیلی خوش میگذره چندروزی حال وهوا عوض کنیم همش خونه خاله زهرا بودیم .عکس جاده سنندج حیاط مامان جون درحال دویدن دنبال مورچه های باغچه ...
18 شهريور 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رزگل بانو می باشد